ادبیات معنای گستردهای دارد که در این مقال نگنجد اما به اختصار به شرح آن می پردازیم. هر اثر مکتوب را ادبیات میگویند. اگر سخنی از حدّ سخنان عادی، برتر و والاتر باشد و مردم آن سخنان را در میان خود، ضبط و نقل کنند و از خواندن و شنیدن آنها دگرگون گشته و احساس غم و شادی یا لذت کنند، آن را ادبیات مینامند. در باور همگانی، ادبیات یک تیره یا ملت؛ مجموعه متنهایی است که آثار ماندگار و برجسته پیشینیان آن تیره و ملت را تشکیل میدهند. یکی از مشهورترین طبقهبندیهای متنهای ادبی، طبقهبندی دوگانهایست که بر اساس آن متنها به دو دسته تقسیم میشوند: شعر و نثر(متون منظوم و متون منثور).
ارسطو،” ادبیات را هنر می داند” و جمال میر صادقی” ادبیات را هنر الفاظ تعبیر می کند. ولی فرمالیستها امروزه آن را علم میدانند. دکتر زرینکوب ادبیات را شامل آثار مکتوب و نوشته شده میداند” در حالی که در کتاب «ادبیات وداستان» جمال میرصادقی میخوانیم: نباید فراموش کرد که آثار مکتوب بسیاری برجای مانده است که قبل از آنکه به نگارش در بیاید به صورت شفاهی سینه به سینه منقل میشد. بنابراین ادبیات نه تنها آثار مکتوب رادربرمیگیرد بلکه به آثار شفاهی نیز گفته میشود.
ژان ریکاردو در تعریف ادبیات میگوید: «ادبیات یعنی خواندن و نوشتن». ولی سیمون دوبوار به وضوح میگوید که اعتقادی به عقیده ریکاردو ندارد و ادبیات را فعالیتی میداند که به وسیله انسانها و برای انسانها صورت میگیرد تا جهان را برای آنها آشکار کند و این آشکارکردن خود به منزله عمل است.
ادب
ادب در گذر سالها و قرنها به دو معنای عمده به کار رفته است:
۱.ادبیات (علوم ادبی)
۲. ادب دینی (اخلاقیات)
شیخ طبرسی در تعریف ادب میگوید: حفظ حدّ و اندازه هر چیزی و تجاوز ننمودن از آن را ادب گویند.
ادب در فرهنگ لغت به معنی دانش، معرفت و روش پسندیده است.
ادب در معنای لفظی عبارت است از فرهنگ، دانش، هنر، حسن معاشرت، شیوه پسندیده، آزرم، بزم آرایی با سخن.
ادب در اصطلاح، نام دانشی است که قدما آن را شامل علوم زیر دانستهاند:
لغت، صرف، نحو، معانی، بیان، بدیع، عروض، قافیه، قوانین، خط، قوانین خواندن که بعضی اشتقاق، انشاء را هم به آنها افزودهاند.
علم و ادب را از لحاظ تأثیری که در باروری ذهن ادب آموز و دانایی و توانایی او در آفرینش آثار ادبی مطلوب و کسب فصاحت و بلاغت دارد و هم چنین به سبب اثراتی که در تلطیف روح و شکوفایی فضایل اخلاقی انسان دارد، به ادب درس و ادب نفس تقسیم کردهاند.
ادب درس (اکتسابی): فضایلی است که شخص آنها را از راه مطالعه و دقت در گفتههای خوب و نوشتههای مرغوب نویسندگان قطعی و استادان نظم و نثر فرامیگیرد و جان خود را به محاسن آن میآرایند. این قسم دوم یعنی ادب کسبی، موضوع علم مخصوصی است که عرب آن را «علم ادب» میگویند و ما فارسی زبانان «ادبیات» میخوانیم.
منظور از ادب نفس یا ادب طبیعی: صفات و اخلاق پسندیدهای است که به طور طبیعی در هر فرد موجود است و در حقیقت فطری و خدادادی است مثل بخشش و بردباری و غیره. معمولا وقتی میگوییم فلانی شخص با ادبی است یعنی به صفات خوب آراسته است.
دکتر شریعتی در کتاب «نقد و ادب» در تعریف ادب گفته است: “ادب عبارت است از آثاری از شعر و نثر که چون در تحریک اندیشه و احساس قدرت پایداری دارند، زنده جاویدند و این آثار از لوازم زندگی ملتهایی است که از تمدن برخوردارند”.
نویسنده: دکتر دلارام بغدادی