توضیحات
«به وقت بهشت» نخستین رمان نرگس جورابچیان، مترجم زبان روسی که چند داستان کوتاه نیز پیش از آن منتشر کرده بود در چهار فصل پاییز، تابستان، بهار و زمستان روایت شده است. فصلهای کتاب در واقع بر اساس فصلهای طبیعت طبقهبندی شده اند. کتاب در چند صفحه نخست با شیوه روایت خاصی که از تولد شخصیت اصلی دارد خواننده را با خود همراه می کند.
“ما سه نفر بودیم، اولی بی معطلی آمد، دومی پایش را کرد توی یک کفش و گفت نمی آیم، من سومی بودم، با تردید بین آمدن و نیامدن.”
تب داستان به همان سرعتی که خواننده را با خود همراه می کند به همان شدت نیز ناگهان دچار افت می شود و تا مقطعی از میانه های روایت خواننده با کسالت آن را ادامه می دهد. “ترلان” قهرمان اصلی به وقت بهشت و راوی این کتاب در شرکتی به عنوان مترجم مشغول به کار است و در یک اتفاق سنتی به نام خاستگاری با همسر آینده اش باران آشنا می شود و با هم ازدواج کرده و زندگی عاشقانه ای را آغاز می کنند. از زمانی که پای باران به داستان باز می شود و مراحل ازدواج ترلان همه چیز مانند یک کتاب زرد عاشقانه پیش می رود. مثل یک زندگی عادی عاشقانه که می تواند برای خواننده کمی هم خسته کننده و کسالت بار باشد.در میانه های راه اما ناگهان همه چیز تغییر می کند.دواقع باید گفت که جورابچیان خواننده را با خیانت ترلان در بهتی عمیق تنها می گذارد.ترلان چرا با وجود عشق عمیقش به باران ناگهان به رضا دل می بندد؟ از این جای داستان همه چیز رنگ و بوی دیگری به خود می گیرد.
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.